-
شیفته
چهارشنبه 19 فروردینماه سال 1388 18:09
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 برای همه چیز شتاب داشت حتی برای جا گرفتن توی دلها. این یکی را خودش هم نمی دانست. کافی بود چند روز با او بر خورد کنی . به سرعت می دوید توی قلبت و شیفته ات می کرد.
-
اولین شهید
چهارشنبه 19 فروردینماه سال 1388 18:07
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 «اولین شهیدی که دادیم علی طالبی بود که در عملیات طریق القدس به شهادت رسید و آخرینشان مهدی فلاحت پور که در لبنان شهید شد بقیه عبارتند از ابوالقاسم بوذری ،حسن هادی،رضا مرادی نسب،امیر اسکندر یکه تاز و برادر شریعتی و دو اسیر حسین هاشمی فوق لیسانس سینما...
-
جماعت
چهارشنبه 19 فروردینماه سال 1388 18:07
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 جعبه شیرینی را جلوبردم و تعارف کردم.یکی برداشت و گفت: می توانم یکی دیگر هم بردارم؟ گفتم:البته این حرفها چیه سید؟! وسید یک شیرینی دیگر هم برداشت اما هیچ کدام را نخورد.کار همیشه اش بود. هرجا غذای خوشمزه یا شیرینی و شکلاتی تعارفش می کردند،برمی داشت اما...
-
انفجار
چهارشنبه 19 فروردینماه سال 1388 18:06
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 «بعد از تجربه های بسیار به این نتیجه رسیدیم که گزارشگر حذف شود ومصاحبه توسط خود فیلمبردار انجام شود تا روی سخن فرد مصاحبه شونده به دوربین باشد. فیلمبرداران ما با فضای جبهه انس داشتند و با آن عمیقا" ترکیب می شدند و بنابر این از درون می نگریستند...
-
مهربان
یکشنبه 14 مهرماه سال 1387 00:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 وارد خانه که می شد آنقدر شوق داشت که گویی مدتهاست مارا ندیده ،مهربان بود،مهربان. زیاد اهل حرف زدن نبود.بیشتر به حرفهای مادل میداد.اگر از رفتاری یا چیزی ناراحت می شد، همیشه سعی میکرد به جای برخورد و یا حتی تذکر، شرایط را به گونه ای فراهم کند،تا...
-
مستند
یکشنبه 27 مردادماه سال 1387 23:44
مستند ((با این که تجربه فیلم سازی مستند نداشتیم به طور کاملا فطری دریافتیم که باید هرآن چه را که مانع باور آوردن مخاطب است از صحنه بیرون بزنیم.هنگام فیلم برداری در یکی از روستاهای آباده ، یکی دو روز با دوربینت در کوچه ها و مجامع ظاهر می شدیم تا مردم به این وسایل عادت کنند. ساعتها بی آنکه فیلم بگیریم با مردم سخن می...
-
محاصره
یکشنبه 9 تیرماه سال 1387 13:19
محاصره ((وقتی به خرمشهر رسیدیم هنوز خونین شهر نشده بود.یک دوربین((اکلر))داشتیم و یک ضبط صوت((ناگرا))و خرت وپرت های دیگری که این مجموعه را کامل می کرد. کارگردان و صدابردار خود من بودم و به جز فیلمبردار، یک نفر دیگر همراه ما بود:شهید((غلام عباس ملک مکان))که هم رانندگی می کرد و هم محافظ مسلح!گروه بود.فیروز آباد در محاصره...
-
جهاد
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1387 19:08
با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم.مدتی بعد ضرورتهای موجود باعث شد که بیل را کنار بگذاریم و دوربین برداریم. اوائل سال 59 بود که بعنوان نمایندگان جهاد سازندگی به تلویزیون آمدیم و در گروه ((جهاد)) که پیش از ما توسط خود کارکنان تلویزیون تاسیس شده بود ،مشغول شدیم. تهیه ی گزارشی...
-
حدیث نفس
سهشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1387 11:14
امام را که پیدا کرد ، تمام نوشته های خود -اعم از تراوشات فلسفی ،داستانهای کوتاه ، شعر و....- را درون چند گونی ریخت و آتش زد. ((هنر امروز حدیث نفس است و هنرمندان گرفتار خودشان. به فرموده حافظ : تو خود حجاب خودی،حافظ از میان بر خیز سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم، تا هرچه هست خدا باشد. البته آنچه که انسان می نویسد...
-
انقلاب
جمعه 30 فروردینماه سال 1387 18:30
انقلاب انقلاب که پیروز شد ، یک اتفاق بزرگ در زندگی ما افتاد. انگار که مرتضی به یکباره جواب سوالاتش را پیدا کرده باشد. برای من که در این سالها در کنارش بودم عجیب نبود که اگر امام را هم مدتی پس از آشنایی کنار میزد ،اما نزد! مرتضی چیزی را که سالها به دنبالش بود در وجود مبارک امام پیدا کرده بود.گویی مرتضی پس از سالها...
-
سفید
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 16:26
سفید خانواده ام مخالف بودند ، اما ما بالاخره سال 54 نامزد کردیم و سال 57 عروسی. خرید عروسی ما یک بلوز و دامن سفید برای من و یک کت و شلوار سفید برای مرتضی بود و خانه ما یک خانه استیجاری در خیابان شریعتی.البته هنوز یکسال نشده بود که بدلیل عدم توان پرداخت اجاره به منزل پدری مرتضی نقل مکان کردیم.
-
حقیقت
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1387 13:48
حقیقت شب شعر،گالری های نقاشی ،موسیقی کلاسیک،سینما،مباحث فلسفی و ادبی ،موی هیپی ،ریش پروفسوری،سیبیل نیچه ای و...حقیقت چیز دیگری بود. در طول این سالها-دانشجویی-تقریبا"هر آنچه را که دعوی حقیقت داشت،بی هیچ ترس و واهمه ای تجربه کرده بودم.اما کم کم می فهمیدم که حقیقت نه با ادعا و تظاهرات روشنفکری و نه حتی با تحصیل و فهم...
-
همسر
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 16:52
همسر همسایه بودیم. مرتضی ده سال از من بزرگتر بود و این بزرگی نه در سن خلاصه می شد و نه در تحصیلات. مرتضی راهنمای من بود و در واقع بهانه آشنایی ما همین راهنمایی بود. کتابهای خوب، سخنرانی ها،کنسرتهای موسیقی و خلاصه هر چیز خوبی که خودش کشف می کرد.
-
گمشده
پنجشنبه 16 اسفندماه سال 1386 22:00
سال 44 از دبیرستان هدف تهران دیپلم گرفتم و وارد دانشکده معماری تهران شدم.دروس معماری اقناعم نمی کرد. مدتی با موسیقی و چند وقتی هم با نقاشی مشغول بودم – حتی برخی از نقاشی های معروف را هم کپی کردم-دنبال چیزی می گشتم اما پیدایش نمی کردم. ادبیات و فلسفه ، داستایوفسکی و نیچه ، اما هرچه بیشتر می گشتم ،کمتر می یافتم.
-
معقولات
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 18:09
معقولات درست سال1956 میلادی بود و من کلاس ششم ابتدائی. انگلیس و فرانسه برای کمک به اسرائیل، به مصر حمله کرده بودند. یک روز تحت تاثیر تبلیغات کشورهای عربی، روی تخته سیاه نوشتم: ((خلیج عقبه از آن ملت عرب است)). وقتی زنگ کلاس را زدند و همه بچه ها سر جایشان نشستند، اتفاقی مدیر مدرسه وارد کلاسمان شد. با عصبانیت پرسید: ((...
-
شاه عبدالعظیم
جمعه 3 اسفندماه سال 1386 07:16
شاه عبدالعظیم متولد شهریور 1326 هستم و بچه شاه عبدالعظیم.در خانه ای به دنیا آمده و بزرگ شده ام که در هر سوراخش که سر می کردی به یک خانواده دیگر برمی خوردی.پدرم مهندس معدن بود و بنا به مقتضیات کارش، هرچند سال یکبار از شهری به شهری دیگر نقل مکان می کردیم. به این ترتیب کودکی و نوجوانی من در تهران ، کرمان و زنجان سپری شد....
-
ببخشد چند لحظه...
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 00:28
((عقل،به ماندن می خواند و عشق به رفتن... و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان در آوارگی و حیرت، میان عقل و عشق ، معنا شود.رنج ،مفتاح الخزائن غیب است و نه عجب اگر راه حق محفوف در بلایا و دشواری ها است. سر مبارک امام عشق بر بالای نی ، رمزی است بین خدا و عشاق....یعنی این است بهای دیدار.)) صدای گرم مرتضی است که...